دعوت به خیر
دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۴۲ ق.ظ
- چه ادعایی دارد انسان که میتواند یک انسانی را دعوت به خیر بکند با زبان ملایم، با قلم ملایم، با نصیحت، با دوستی او را به راه راست ببرد آنطور که انبیا میکردند. انبیا بنایشان بر این بود که دست به شمشیر نبرند الّا برای آنها که علاجی ندارند جز شمشیر و فاسد میکنند جامعه را. آن که فاسد میکند جامعه را و دست از فسادش بر نخواهد داشت او را باید از جامعه جدا کرد. و یک غده سرطانی است که جامعه را فاسد میکند.
انبیا مثل یک طبیبی بودند، آنها که میخواستند اصلاح کنند جامعه را. اگر یک طبیبی آمد و غده سرطانی را، چاقو را درآورد و شکم را پاره کرد و غده سرطانی را درآورد، شما فریاد میزنید که شکم مردم را پاره کردی، جانی هستی؟! نه، احترامش میکنید و اجر هم به او میدهید و دستش را هم فرض کنید میبوسید و خیلی هم خوشحال میشوید، برای اینکه این شکم را پاره کرده. اما برای درآوردن غده سرطانی که این را به هلاکت میرساند. انبیا اینطور بودند.
انبیا در عین حالی که خدای تبارک و تعالی میفرماید: که چرا این قدر خودت را به زحمت میاندازی، چرا این قدر خودت را میخواهی بکشی که اینها ایمان نمیآورند؟! (۱) آن قدر عاطفه داشته است و آن قدر دلش میخواسته است که مردم صالح بشوند، خوب بشوند، لکن وقتی که میدید که فلان جمعیت اگر باشند مردم را به فساد میکِشند، شمشیر او همان چاقوی طبیب است. او طبیب عالم است و طبیب جامعه است و جامعه را باید با حُسن نیّتی که دارد اصلاح بکند. شمشیر علی بن ابیطالب ضربهاش میفرماید که از عبادت جن و انس هم بالاتر است. (۲) برای اینکه اصلاح است، ضربه اصلاحی است، ضربه افسادی نیست.
اگر قلمهای ما و زبانهای ما هم این طوری بشود که واقعاً بخواهیم این جامعه پیش ببرد، این مملکت اصلاح بشود و در حالی که ما همه گرفتار هستیم، لا اقل از این گرفتاری قلم ما، مردم بیرون بیایند، آخر این گرفتاری گرفتاری زیادی است.
-
اصلاح جامعه در گِرو رفتارها و گفتارهای معقولانه
اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم باید یک قدری فکر بکنیم که حالا خوب است که ما قلمها را یک قدری غلاف کنیم، و یک قدری مردم را نصیحت کنیم. اگر قلم، میگوییم، قلممان اصلاحی باشد، دنبال این نرویم هِی عیب پیدا کنیم و هِی بنویسیم. شما که این عیب را پیدا کردید و نوشتید حریف شما هم همین یک عیب دیگری برای شما میتراشد، فردا زیادتَرش میکند. آن یکی هم همینطور، همینطور تا آخر. اگر یک کسی بایستد سر این کوچه فحش بدهد به یک نفر آدم، اگر آن آدم رد شد و رفت، یا خیر، آمد و گفت نه شما این مطلبی که گفتید آنطور نبوده، من نکردم این کار را، فلان، تمام میشود. اصلاح میشود آن. و اما اگر او هم بخواهد شاید یک فحش دیگری داد.
این فحش دوم دوباره زیادترش میشود. باید یک فکری همه بکنند. آنهایی که اهل فکرند. اهل قلمند. آنهایی که صالحاند. این صُلَحا باید بنشینند و در صدد این باشند که امید بدهند به این جامعه. این مردم احتیاج به امید دارند. دیگران دارند اینها را ناامید میکنند. دیگران میگویند که همه به هم ریختند اصلاً مملکتی نیست اینجا. مایی که باید همه کوشش کنیم به اینکه نخیر، نظامی هست اینجا و این نظامی است که بهتر از نظامهای دیگری است. کجا سراغ دارید شما یک نظامی را که یک نفر بقّال هم آزاد بشود به اینکه به یک رئیس جمهور هرچه میخواهد بگوید. به نخست وزیر هرچه میخواهد بگوید.
به رئیس مجلس هرچه میخواهد بگوید. کجا شما همچو چیزی را دارید؟ خوب، شما سران ممالک دیگر را هم ببینید. کارهای آنها را هم ببینید. معامله آنها را با ملت ببینید.
معامله آنها را با ملت ببینید. معامله اینها را با ملت. وقتی اینطور باشد، چرا ما با قلمهایمان اینها را به هم بیندازیم؟ چرا زیاد کنیم؟ اگر فرض کنید یک کدورتی - فرض کنید - بین دو طایفه باشد، خوب، ما باید دنبال این برویم که اصلاح کنیم این را با قلممان. با گفتارما.
اجتماع کنیم. با هم باشیم. برادریم. همه میخواهند که این مملکت اصلاح بشود. اگر با قلم ما، با قدم ما، گفتار ما، خدای نخواسته یک آسیبی به این مملکت برسد، یک آسیبی به این جمهوری اسلامی برسد، در خارج بگویند اینها نمیتوانند اداره بکنند، خودمان -
هم دامن بزنیم به این. چرا باید ما به واسطه یک بُغضی که با یک شخصی یا با یک جمعی داریم، در دنیا یک طوری بگوییم که دنیا به جمهوری اسلامی بدبین بشود؟
جمهوری اسلامی را خودتان که میخواهید آن را، یک کاری بکنید که دنیا لا اقل این طور که دارند خودشان تبلیغ میکنند، دیگر دست ما هم دنبال تبلیغ نباشد. به حرفهای ما هم استشهاد نکنند آنها. باید توجه به این مسائل داشت. انسان خیلی گرفتار است.
خداوند ما را از این گرفتاریها نجات بدهد و خداوند ما را از شرّ خودمان نجات بدهد.والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته